ما را دنبال کنید

جستجوگر

موضوعات

آمارگیر

  • :: آمار مطالب
  • کل مطالب : 1
  • کل نظرات : 0
  • :: آمار کاربران
  • افراد آنلاين : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • :: آمار بازديد
  • بازديد امروز : 2
  • بازديد ديروز : 0
  • بازديد کننده امروز : 0
  • بازديد کننده ديروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل ديروز: 0
  • بازديد هفته : 2
  • بازديد ماه : 2
  • بازديد سال : 4
  • بازديد کلي : 33
  • :: اطلاعات شما
  • آي پي : 157.90.130.117
  • مرورگر : Firefox 33.0
  • سيستم عامل : Windows 7

روزی روزگاری بود یه کلاسی بود تو وضعیتی که هیچ بشری از اینکه این رشته رو ادامه بدیم  باهامون همراه نبود یا به اعتقاد بعضی از افراد کادر اجرایی تجربی کلاسی برای کسایی بود که ضعف تو درسی داشتن یا...

نمیدونم... شاید دست تقدیر بود که ما چند نفر زمینو زمانی که مخالف ما بودن رو به شکلی قانع کردیم که بشینیم تو کلاس قاطی تجربی های با معرفت 

گذشتو گذشت تا پیش دانشگاهی وسطای راه خیلیا کنار کشیدنو عهد شکستن یا ازاین دبیرستان رفتن .

محمد احسان امامی و علی حکمی و محسن میرخانی  از بهترین و با معرفت ترین های کلاس بودند که خدارو شاکرم که من رو با این افراد آشنا کردو شدیم رفیق شفیق هم .

تو کلاس گروهی بودیم به نام 3+1 که حتی بچه های کلاس به این رفاقت ما غبطه میخوردن 

خدایا شکرت به خاطر این رفقا 

یا علی مدد علی ضیایی